هدف : پرهیز از نگاه عامیانه از طریق شناخت سازوکار نجات بخش منجی
نگاه عامیانه چیست؟
"باید گرایش به معنویت و آقا امام زمان علیهالسلام را در جامعه از حالت عوامی درآورد" تلقیهای عامیانه، ممکن است درباره هر چیزی پدید بیاید. هماکنون نیز بسیاری از موضوعات و مسائل علمی در رشتههای مختلف، در افکار مردم گرفتار تلقیهای عامیانهاند. در این میان، موضوعات معنوی که از پیچیدگی و پنهانیهای خاصی برخوردارند، بیش از هر موضوعی در معرض برداشتهای عامیانه قرار دارند. این نگاه عامیانه که در همه جوامع و فرهنگها جریان دارد، به عوام اختصاص ندارد. گاهی اوقات تحصیلکردهها و خواص جامعه نیز دچار عوامزدگی میشوند؛ خصوصاً وقتی در موضوعاتی وارد میشوند که اطلاعات و تحصیلات علمی آنها با موضوع مورد نظر تناسبی نداشته باشد، وقتی یک اهل علم دچار عوامزدگی میشود، گروه بیشتری از مردم را به دنبال خود میکشاند؛ و بیش از عوام میتواند نگاه عامیانه را ترویج دهد.
عوامل ترویج نگاه عامیانه:
1. پیچیدگی نگاه عمیق ترویج یک نگاه عامیانه، میتواند عوامل متعددی داشته باشد. یکی از عوامل طبیعی آن قابل پذیرشتر بودن نگاه سطحی نسبت به یک نگاه ژرف و عمیق است که از پیچیدگیهای خاصی برخوردار بوده و درک آن برای عوام دشوار میباشد.
2. تمایل هوای نفس به نگاه سطحی یکی دیگر از عوامل ترویج نگاه سطحی و غلط آن است که معمولا چنین دیدگاههایی با اهواء نفسانی بیشتر تطبیق دارند؛ و هوای نفس، به صورت پنهان یا پیدا اندیشه انسان را به همراهی و حتی دفاع از سخن غلط وادار میکند.
3. دامن زدن توسط سودجویان همیشه کسانی پیدا میشوند که از شیوع برخی از نگاههای عامیانه در میان مردم سود میبرند و طبیعتا به آن دامن میزنند؛ چرا که بهترین راه به بردگی کشیدن انسانها تخریب آگاهیهای آنها و انحراف آدمها از حقایق است؛ که این هدف بیشتر در تحریف حقایق از طریق رواج یک نگاه عامیانه رخ میدهد. اگرچه در میان همین نگاههای عامیانه، آگاهیهای درست بسیاری نیز وجود دارد که هر کدام به گوشهای از حقایق اشاره میکند، اما مشکل اینجاست که اگر انسان گوشههایی از حرفهای درست را بگیرد، ولی تحلیل دقیق و تصور کاملی از کلیت آنها نداشته باشد، در معرض برداشت غلط و عوامزدگی قرار خواهد گرفت. آسیب نگاه عامیانه به منجی خطر و آسیب نگاه عامیانه آنگاه که به موضوع بسیار کلیدی و حیاتبخشی همچون «منجی» سرایت کند، دو چندان میشود و آسیبهای بیشتری را به همراه خواهد داشت. این در حالی است که نگاه عامیانه به موضوع «منجی» به دلیل ابهامات و نادانستههای فراوانی که در مورد آن وجود دارد، جزء رایجترین مسائل همه ملتهای معتقد به ظهور منجی به حساب میآید. اگرچه این نگاه عامیانه، در میان پیروان دیگر ادیان و مذاهب بیشتر است، ولی رواج اندک آن هم در میان مردم ما زیاد است؛ و نه تنها قابل تحمل نیست بلکه میتواند به موضوع انتظار و مهدویت لطمههای جدی وارد نماید. نگاه عامیانه به منجی، در همه ادیان عالم وجود دارد؛ تصور اینکه کسی سوار بر مرکب خواهد آمد و دنیا را تنها با «اعجاز» دستانش متحول میکند و لابد بینیاز به همراهی مردم و هوشیاری آنها، زمین و زمان را زیر و رو کرده و بیاعتنا به سنتهای الهی و همه آنچه در طبیعت حیات بشر است، سعادت را برای انسان به ارمغان میآورد. نمونههایی از نگاه عامیانه به عنوان مثال این یک نگاه عامیانه است که «ما منتظر منجی باشیم، اما مقدماتی را برای آن لازم ندانیم». این یک نگاه عامیانه است که «درکی از ساز و کار نجاتبخشِ منجی نداشته باشیم.» این یک نگاه عامیانه است که «چگونگی تداوم حاکمیت منجی و رموز بقای آن را ندانیم.» و موارد دیگری که ندانستن هر یک از آنها ما را به نگاه عامیانه نزدیک میکند. کمترین زیان این نگاه این است که تکلیف ما را برای یاری او و مقدمهسازی برای قیام او معلوم نمیکند.
نگاه عامیانه موجب تأخیر فرج اگرچه اقبال عمومی به منجی و علاقه نوع انسانها به این موضوعِ شریف، بستر مناسبی برای درک عمیقتر آن به حساب میآید و باید از آن به عنوان مقدمهای برای بسط فهم عمیق استفاده کرد، ولی وقتی به مجموعه منتظران نگاه میکنید، میبینید کم نیستند کسانی که درایت لازم را نسبت به منجی ندارند. همین مسأله موجب اشتباهات فراوانی در عملکرد امروزین آنها به عنوان منتظر میشود. طبیعتاً این اشتباهات، نه تنها فرج را جلو نمیاندازد و انتظار را ثمربخش نمیسازد، بلکه چه بسا موجب عقب افتادن فرج هم بشود. انسان دردمند و رنجکشیدهای که همه راههای نجات را بسته میبیند و توانایی حل مشکلات خود را ندارد، چارهای ندارد جز آنکه دل به روزنههایی ببندد که بتوانند او را به منجی امیدوار کنند و مانند غریقی به هر احتمالی برای نجات چنگ بزند. طبیعی است در چنین فضایی، بازار سطحینگریها و گمانهزنیهای عوامانه هم گرم میشود. نجات از عوامزدگی برای تحکیم امید به فرج و حتی برای نزدیک کردن آن و نجات یافتن در آن، باید ابتدا از همین عوامزدگی نجات پیدا کرد؛ و این مقدمه تغییر وضعیت و نجات است. چرا که اراده خداوند متعال به آن تعلق گرفته است که انسانها با اقدام آگاهانه خود، مقدمهساز تغییر اوضاع عالم بشوند: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم(و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند!» / رعد، 11.
وقتی متوجه آثار سوء به وجود آمدن نگاه عامیانه در موضوع انتظار و اهمیت جدا کردن این نگاههای عامیانه از موضوع شریف انتظار شدیم، باید به سراغ انواع نگاههای عامیانه رایج برویم و پس از شناسایی هرکدام، با معرفی و روشنگری در خصوص آن، موانع اثربخشی، ارزشمندی و بالندگی را از سر راه موضوع انتظار برداریم. در این میان شاید یکی از مهمترین نگاههای عامیانه این تصور است که قیام مهدی موعود(ع)، «قیامی خارج از سنن الهی» خواهد بود. این نگاه عامیانه دقیقاً چیست و چگونه باید آن را برطرف کرد؟
قیام منجی، خارج از سنتهای الهی نیست. بخشی از نگاه عامیانه به ظهور منجی به این تلقی مربوط میشود که عملیات نجات را خارج از سنتهای تغییرناپذیر الهی بدانیم؛ سنتهایی که تاریخ حیات بشر بر آن مبتنی بوده است و هیچگاه دچار کمترین تغییر یا تبدیلی نشده است «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّت اللَّهِ تَبْدیلاً وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْویلاً؛ هرگز برای سنت خدا تبدیل نخواهی یافت، و هرگز برای سنت الهی تغییری نمییابی!»1
در یک نگاه عوامانه وقتی گفته میشود: «انشاءالله آقا امام زمان(عج) میآیند و اوضاع را درست خواهند کرد»، طوری این عبارت در ذهنها معنا میشود که گویی این اصلاح اوضاع عالم، خارج از قواعدی است که تاکنون بر تمامی رخدادها حاکم بوده است. مانند این قاعده طلایی که فرمود: «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ؛ خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتى) را تغییر نمىدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.»2
اگر منجی، خارج از اینگونه قواعد، عملیات نجات را به انجام برساند، نقش آگاهی و اراده انسانها در سعادتشان در نظر گرفته نشده است؛ و ارزش سنتهای الهی و اساساً ارزش حیات بشر و این همه امتحانات و شکستها و پیروزیها زیر سؤال خواهد رفت. تمام مسئولیت به عهده حضرت و 313 یار او! نتیجه این تلقی آن خواهد بود که نه مسئولیتی در ایجاد مقدمات فرج به عهده ما قرار میگیرد و نه مسئولیتی پس از آن بر دوش ما خواهد بود. چون بناست کسی بیاید و ما را نجات دهد که همه مسئولیتها و فعالیتها به عهده اوست. دیگر ما نیاز به تلاش و تکاپویی قبل و بعد از آن نخواهیم داشت. با این تلقی، شاید این تصور باطل شکل بگیرد که یاران حضرت هم خارج از حیات طبیعیِ ما زیست میکنند و از ما بهترانی هستند که با برخورداری از قدرتهای خارقالعاده، مانند فرشتههای الهی، آمادهاند تا به خدمت آن حضرت درآیند و با قدرت خارقالعاده خود زمین را پر از عدل و داد نمایند. در نتیجه حضرت با سیصد و سیزده نفر، به جای همه مردم عالم احساس مسئولیت میکنند، عالِم به امور هستند، دینداری میکنند، و احیاناً بقیه مردم را هم به شکل اجباری و یا غیر اختیاری به سوی خدا راهی میکنند. در این نگاه، انگار آدمها بدون اختیار و لیاقت هم میتوانند سعادتمند شوند و کمال یابند. گویی با یک اَبَرفرمانده خیلی خوب و تعدادی یار وفادار، میتوان جبراً همه انسانها را سعادتمند کرد.
صورت معنوی این نگاه عامیانه
میتوان به این نگاه عامیانه صورت معنوی هم داد و آن اینکه تصور کنیم قدرت معنوی حضرت همه را گوش به فرمان خداوند خواهد کرد، و یا ایشان با نیروی غیبی همه مشکلات را حل میفرمایند. اگرچه این سخن خالی از حکمت نیست و اثر معنوی حضور حضرت در جهان هستی و در تمامی جانها بسیار بالاست، ولی باز معنی این سخن در بستر یک نگاه عامیانه چه خواهد بود؟ معنایش این میشود که حضرت با یک نگاه و اراده معنوی موجب میشوند که ناگهان همه آدمها احساس خوبی پیدا کنند و مثلاً بیمقدمه به هم بگویند: «چه احساس خوبی برای نماز خواندن دارم.» آن یکی بگوید: «من چه علاقه عجیب و ناخواستهای به قرآن خواندن پیدا کردهام» و چقدر فضای رؤیایی و قشنگی به وجود میآید! نگاه معنوی حضرت معجزه خواهد کرد و قطعاً ظهور ایشان آثار پربرکتی را برای انسانهای مستعد به دنبال خواهد داشت، اما قواعد «رشد و کمال»، و نقش «عزم و لیاقت» انسان چه خواهد شد؟ اگر قرار باشد امام زمان(عج) تنها از قدرت معنوی بهره ببرند، خُب این کار که از دست پیامبر صلیاللهعلیهوآله و علیابنابیطالب علیهالسلام بهتر برمیآمد. اما خداوند متعال به پیامبرش میفرمود: «إِنَّکَ لا تَهْدی مَنْ أَحْبَبْتَ؛ تو هر کسی را که دلت بخواهد، نمیتوانی هدایت کنی.»3
آن وقت چگونه میشود که آقا امام زمان(عج) با اراده خود همه را بدون دخالت اراده آنها هدایت میکند؟! آیا حضرت مسئولیت به بهشت بردن ما را به عهده میگیرند، در حالی که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهواله این مسئولیت را نداشت؟ چگونه است که خداوند متعال در قرآن کریم به پیامبرش میفرماید: «تو فقط انذاردهنده هستی»4
و یا«وظیفه تو فقط ابلاغ است و کاری جز ابلاغ نداری»5
آن وقت یکدفعه مسئولیتهای امام زمان(عج) و شیوه اِعمال آن مسئولیتها توسط ایشان فرق خواهد کرد؟! پس این تصور، اشتباه است که فکر کنیم معنای این حقیقت که امام زمان(عج) منجی جهان بشریت هستند، آن است که ایشان تشریف میآورند و انسان را خارج از مسئولیتهایی که باید داشته باشد، و جامعه بشری را خارج از ساختارهای طبیعی که دارد، و تاریخ را خارج از سنتهای الهی، به سوی بهشت و وضع مطلوب خود رهنمون خواهند شد. این طرز فکر، هم در نظر نگرفتن کرامت انسان است و هم استخفاف دین و سنتهای تبدیلناپذیر خداوند میباشد. در نهایت هم انتظاری بیمسئولیت و بیخاصیت به ارمغان خواهد آورد.روایت داریم «امام زمان علیهالسلام بر سر مؤمنان دست میکشند و عقل آنها رشد پیدا میکند»6
اما درک معنای این حدیث نیازمند یک نگاه عمیق است؛ نه اینکه این روایت را عامیانه تفسیر نماییم و تصور کنیم که فعل حضرت بر خلاف تمام سنتهای الهی، در وضع طبیعی خلقت بشر تغییری ایجاد مینماید. نکتۀ بسیار مهم در این زمینه آن است که همین الان هم اگر شرایطی فراهم شود که گروهی از مؤمنان لیاقت تفقّد حضرت را پیدا کنند، مورد عنایت او قرار خواهند گرفت.7
و با لطف خاص حضرت، عقول آنها بیش از سایرین رشد خواهد کرد.
امام خمینی(ره) در وصیتنامه الهی ـ سیاسی خود، صریحاً چنین تصور عامیانهای را نفی کرده و نقش کوششهای مؤمنین را یادآوری میکنند تا کسی به بهانه این تصور عامیانه از زیر بار مسئولیتهای انتظار شانه خالی نکند: «و شما آقایان اگر توقع دارید که در یک شب همه امور بر طبق اسلام و احکام خداوند تعالى متحول شود یک اشتباه است، و در تمام طول تاریخ بشر چنین معجزهاى روى نداده است و نخواهد داد. و آن روزى که انشاءاللَّه تعالى مصلح کل ظهور نماید، گمان نکنید که یک معجزه شود و یکروزه عالم اصلاح شود؛ بلکه با کوششها و فداکاریها ستمکاران سرکوب و منزوى میشوند.» 8
بعضی تصور عامیانهای دارند که وقتی امام زمان(عج) بیاید، با شمشیر همه مسائل را حل میکند! البته در جریان قیام حضرت، قطعاً شمشیر (سلاح) به کار گرفته خواهد شد، اما هم مقدمات بسیاری میخواهد و هم با لوازم بسیاری همراه خواهد بود.
در این نگاه عامیانه گویی ـ نعوذ بالله ـ خداوند به حضرت خواهند فرمود: «دیگر حوصلهمان سر رفته است، هرچه صبر و مدارا کردیم، نشد، حالا دیگر بروید با شمشیر مسائل را حل کنید!» این تصور هم که امام زمان(عج) صرفاً با شمشیر عالم را نجات خواهد داد، یک برداشت سطحی و عامیانه است. بله، شمشیر هم در کار است، از اول هم در کار بود، اما شرایطی دارد که در آن زمان فراهم نبود، ولی در زمان ظهور فراهم خواهد شد. یکی از آن شرایط «اتمام حجت» و «روشنبینی» مردم است، که در آن زمان به قدر کافی موجود خواهد بود؛ و حضرت بیتأمل با شمشیر به رفع موانع سعادت مردم اقدام خواهند فرمود وقتی استفاده از شمشیر با شرایط و لوازم خاص خودش درک شود، دیگر نگاه عامیانه به موضوع انتظار از میان خواهد رفت و جای خود را به سعی و تلاش برای فراهم آوردن آن شرایط خواهد داد. اثر منفی این نگاه عامیانه بر محبت به حضرت اگر بهرهگیری از شمشیر بدون توجه به قواعدش بیان شود، آن وقت تصویری که دشمنان امامزمان(عج) از ایشان به جهان ارائه میدهند و مردم را از ایشان میترسانند، تأیید میشود؛ تصویر یک سلطان ستمگر و بیتدبیر که وقتی بیاید، میخواهد همه مسائل را صرفاً با تکیه به شمشیر حل کند. قبل از این تصور برخی از امام زمان(عج)، تصویر کسی بود که او را فقط با شمشیرش میشناختند. حتی خیلیها در دلشان نوعی نگرانی از ظهور امام زمان(عج) داشتند؛ نگران بودند که اگر امام زمان(عج) ظهور کند، گردن ما گناهکارها را خواهد زد! این یک تصور نسبتاً عمومی از حضرت بود. امام زمان(عج) که نمیآید گنهکارها را بکشد کمکم برای مردم توضیح داده شد که «امام زمان(عج) که نمیآید مؤمنان و عوام غیرمؤمن را بکشد؛ حتی ایشان نمیآید که گناهکارها را بکشد. بلکه بسیاری از گناهکارها با آمدن ایشان، آدمهای خوبی میشوند. کشتن قاعده دارد. نه اینکه هر کسی گناه کرده بود، کشته شود. حتی قرار نیست برخی از گناهکارهایی که با آمدن ایشان هم خوب نشدند و دست از گناهشان برنداشتند هم کشته شوند.» وقتی این حرفها گفته شد و قواعدش برای مردم تبیین گردید، خیلیها تازه به مهربانی حضرت توجه پیدا کردند و مهر امام زمان(عج) در دلشان جوشید. این تصورهای عامیانه، نگرش خود مؤمنین را هم نسبت به حضرت خراب کرده بود، آن وقت تصور کنید آنهایی که خارج از جرگۀ جامعه دینی بخواهند مباحث مهدویت را تعقیب کنند، چه تصوری از امام زمان(عج) پیدا میکنند؟ نباید شمشیر را از قیام منجی حذف کرد البته نباید به دلیل جلب عوام به منجی، خواص بد را از شمشیر حضرت نترساند و بهطور کلی موضوع شمشیر را از عملیات اصلاحی منجی حذف کرد. بله، شمشیر نقش بسیار مهمی در احقاق حق و اقامۀ دین خواهد داشت؛ چراکه «مستکبران» هیچ زبانی جز زبان زور نمیفهمند و جز با گردنهای شکسته، سر طاعت در مقابل اوامر حق الهی فرود نمیآورند. فلسفۀ استفادۀ حضرت از شمشیر در یک نگاه غیر عامیانه، آنچه مهم است علت به کار گرفته شدن شمشیر در قیام و حکومت حضرت است که بسیار روشن است. وقتی اتمام حجت برای ظالمان و همه مردم صورت گرفته باشد، دیگر چه نیازی به مماشات است؟ وقتی کسی نمیخواهد دست از ظلم و ستیزهجویی بردارد، دیگر چه جای صبر و مدارا است؟ آنکس که بنای کوتاه آمدن در برابر حق را ندارد؛ و میخواهد تا آنجا که ممکن است از فرصتها سوء استفاده کرده و هواپرستیهای خود را تأمین کند؛ و در این راه به غارت دیگران بپردازد، چرا باید با شاهد و دلیل محاکمه و اعدام شود؟ اینجا وقتی میشنویم حضرت بدون درنگ و بدون طی مراحل تشریفات رایج در محاکم به صدور و اجرای حکم ظالمان میپردازند،آرامش مییابیم و ظالمان نیز چارهای جز تمکین و تسلیم نخواهند داشت.
---------------------------
1. سوره فاطر، آیه 43
2. سوره رعد، آیه 11
3. سوره قصص، آیه 56
4. إِنْ أَنْتَ إِلاَّ نَذیر سوره فاطر، آیه 23
5. ما عَلَی الرَّسُولِ إِلاَّ الْبَلاغ؛ بر پیامبر وظیفهای جز رساندن پیام [الهی] نیست؛ سوره مائده، آیه 99
6. امام باقر علیهالسلام: إِذَا قَامَ قَائِمُنَا ع وَضَعَ یَدَهُ عَلَی رُؤُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِها عُقُولَهُم؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج2، ص675.
7. در کتاب احتجاج طبرسی، در ضمن توقیعی که از امام زمان(عج) به شیخ مفید(ره) فرستاده شده است آمده است: در عین حال از اخبار و اوضاع شما کاملاً آگاهیم و چیزی از آن بر ما پوشیده نمیماند. ما از لغزشهائی که از برخی شیعیان سر میزند از وقتی که بسیاری از آنان میل به بعضی از کارهای ناشایستهای نمودهاند که نیکان گذشته از آنان احتراز مینمودند و پیمانی که از آنان برای توجّه به خداوند و دوری از زشتیها گرفته شده و آن را پشت سر انداختهاند اطّلاع داریم، گویا آنان نمیدانند که ما در رعایت حال شما کوتاهی نمیکنیم و یاد شما را از خاطر نبردهایم، و اگر جز این بود از هر سو گرفتاری به شما رو میآورد و دشمنانتان، شما را از میان میبردند.» احتجاج طبرسی، جلد دو، ص 497
8. صحیفۀ امام، ج21، ص447.
حجتالاسلاموالمسلیمن پناهیان