اروزبهروز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکتهیابی و نکتهسنجی زندگی شهدا در جامعهی ما رواج پیدا کند. اگر این شد، آنوقت مسئلهشهادت که به معنای مجاهدت تمامعیار در راه خدا است، در جامعه ماندگار خواهد شد. و اگر این شد، برای این جامعه دیگر شکست وجود نخواهد داشت و شکست معنا نخواهد داشت؛ پیش خواهد رفت. بایستی شهادت را معنا کرد، شهید را معرّفی نمود و فرهنگ شهادت را در جامعه ماندگار کرد. با نگاه به سبک زندگی شهدا و نحوه تعاملشان با حوادث سیاسیـاجتماعی دوران زندگیشان، میتوانیم به این نکته پی ببریم که آنها بهترین الگو برای منتظران هستند
تقوا و خودسازی
از وظایف منتظران امام عصر علیهالسلام در دوران غيبت، خودسازي و مواظبت بر رفتار خويش است. نهايت آرزوي افرادی که با مکتب اهلبیت علیهمالسلام آشنایی دارند این است که این افتخار را کسب کنند تا جزء منتظران واقعی باشند؛ رسیدن به چنین مقامی، جز با خودسازي و آراستگي اخلاقي ميسر نیست. امام صادق علیهالسلام میفرمایند: مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكُونَ مِنْ أَصْحَابِ الْقَائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَ لْيَعْمَلْ بِالْوَرَعِ وَ مَحَاسِنِ الْأَخْلَاقِ وَ هُوَ مُنْتَظِرٌ...؛ هر کس دوست دارد از یاران حضرت قائم باشد، پس باید منتظر باشد و کارهایش را با ورع، تقوا و اخلاق کریمانه همراه کند.1
از امام صادق علیهالسلام درباره تقوا پرسیدند. ایشان اینگونه پاسخ دادند: أَنْ لَايَفْقِدَكَ اللَّهُ حَيْثُ أَمَرَكَ وَ لَايَرَاكَ حَيْثُ نَهَاك؛ تقوا آن است که در مواردی که خدا به انجام آن فرمان داده، تو را گم نیابد (آن فرمان را انجام بدهی) و به چیزهایی که تو را از آن باز داشته، مشغول نبیند.2
شهید مطهری مینویسد: تقوا، نگهبان انسان است و انسان، نگهبان تقوا؛ این نگهبانی متقابل، از نوع نگهبانی انسان و جامه است که انسان، نگهبان جامه از دزدیدن و پاره شدن است و جامه، نگهبان انسان از سرما و گرماست.3
کسانی که دم از انتظار امام عصر علیهالسلام میزنند و خود را جزء محبان و دوستداران ایشان میدانند، باید خود را به این سلاح کاربردی، مسلح کنند. هرچند معصوم نیستیم و گاهی خطاها و اشتباهاتی از ما سر میزند، ولی باید همواره این نکته را در نظر داشته باشیم که در مسیر رضایت امام زمان گام برداریم و بدانیم که بیتقوایی و آلودگی به برخی از گناهان، ما را از آن حضرت دور میکند.
-----------------------------------------
خود امام عصر علیهالسلام در یکی از نامهها به این نکته اشاره فرمودهاند: فَمَا يَحْبِسُنَا عَنْهُمْ إِلَّا مَا يَتَّصِلُ بِنَا مِمَّا نَكْرَهُهُ وَ لَا نُؤْثِرُهُ مِنْهُم...؛ هیچ چیز ما را از شیعیان جدا نکرده است، مگر آن کارهایی [ناشایست] که از آنها به ما میرسد؛ اعمالی که خوشایند ما نیست و از شیعیان انتظار نداریم.4
آنچه آن حضرت از ما انتظار دارد، دوری از گناه است. در یکی از دعاهای منسوب به ایشان آمده است: اللَّهُمَّ ارْزُقْنَا تَوْفِيقَ الطَّاعَةِ وَ بُعْدَ الْمَعْصِيَةِ... وَ طَهِّرْ بُطُونَنَا مِنَ الْحَرَامِ وَ الشُّبْهَةِ وَ اكْفُفْ أَيْدِيَنَا عَنِ الظُّلْمِ وَ السَّرِقَةِ وَ اغْضُضْ أَبْصَارَنَا عَنِ الْفُجُورِ وَ الْخِيَانَةِ وَ اسْدُدْ أَسْمَاعَنَا عَنِ اللَّغْوِ وَ الْغِيبَةِ...؛ خدايا! توفيق فرمانبرى و دورى از نافرمانى به ما عطا کن؛... شكمهايمان را از حرام و شبهه پاك فرما؛ دستانمان را از ستم و دزدى بازدار؛ ديدگانمان را از ناپاكى و خيانت فرو بند و گوشهايمان را از شنيدن بيهوده و غيبت ببند!5
بدون هیچ تردیدی میتوان گفت دوری از گناهان و مظاهر بیبندوباری در دوران آخرالزمان، بسیار سختتر از زمانهای گذشته است. چراکه امکانات و اسباب و وسایلی که ما را به سوی گناهان میکشاند، در زمانهای پیشین نبود. البته تفاوت عصر کنونی با دورانهای گذشته و فراهم بودن زمینههای گناه در این دوران، به این معنا نیست که بیتقوایی کنیم و بهانهای باشد تا منتظران پایشان را از دایره تقوا فراتر نهند. اگر کسی باتقوا باشد، دیگر برایش فرقی نمیکند که در چه زمان و مکانی زندگی میکند.
------------------------------------------
صدام درون من!
یکی از برنامههای «شهیدمصطفی ردانیپور» برای تقویت روحیه معنوی فرماندهان این بود که هر ازگاهی، آنها را به قم و به دیدار علما میبرد. در یکی از ملاقاتهایی که با حضرت آیتالله بهجت(ره) داشتند، صحبت از جهاد و نبرد با صدام شد. شهید ردانیپور هم از کارهای صدام برای ایشان گفت. آیتالله بهجت، پس از شنیدن صحبت ایشان فرمودند: «هر کدام از ما یک صدام در درون خود داریم. موظب باشید از او غافل نشویم!»6
شهدا برای کسانی که میخواهند در دوران غیبت امام زمان علیهالسلام، تقوای الهی پیشه کنند، بهترین الگو هستند؛ منتظران راستینی که در جوانی توانستند گل زیبای تقوای الهی را در سرزمین سرسبز دلهایشان پرورش دهند. میتوان با قاطعیت گفت، کسانی که در جبههها حضور پیدا میکردند، همواره در پی به دست آوردن ثواب و فضیلت و زدودن زنگارهای غفلت از دلشان بودند. آنان پاک زیستن را در دانشگاه بزرگ جبههها آموخته و در این درس با نمره بسیار عالی قبول شده بودند. آنان با پرورش تقوای الهی در تار و پود وجودشان، همواره از گناه گریزان بودند و به واسطه این گناهگریزی، بیشتر به امام زمانشان نزدیک میشدند. شهدا با سیره عملی و سبک زندگیشان به ما آموختند امام زمان علیهالسلام از شیعیانش این انتظار را ندارد که گاهی الفاظ گناهآلود بر لب داشته باشند و گاهی دعای فرج را طوطیوار، لقلقه زبانشان کنند؛ آنان برای ما اینگونه بیان کردهاند که امام زمان علیهالسلام از شیعیانش این انتظار را ندارد که گاهی دستهای غاصبانه آنها به سمت اموال مردم دراز باشد و گاهی به خاطر دعا برای فرجش!
-------------------------
تزکیه نفس و اصلاح درون
در وصیتنامهخود مینویسد:«برادران عزیز! اگر میگویید منتظر امام زمانید، پس چرا قلبش را به درد میآورید. منتظر واقعی که دروغ نمیگوید. منتظر واقعی که تهمت نمیزند. منتظر واقعی که غیبت نمیکند. منتظر واقعی همواره در صدد تزکیه نفس و اصلاح درون است. منتظر حقیقی همواره آماده است حضرت مهدی علیهالسلام ظهور کند تا به یاریاش بشتابد. منتظر واقعی، هوشیار و آگاه به مسائل روز است و کوچکترین انحراف در این راه را تذکر میدهد و در صورت لزوم، برای حفظ دین شهید میشود.»7
------------------------------
حجاب بین ما و امام
شهیدمحمدرضا مصلحینژاد نیز در وصیتنامهاش توصیه میکند: «ای بندگان خدا! حجابی را که بین شما و امام مهدی علیهالسلام قرار گرفته، با پاک نمودن اعمال و انجام کارهای خوب و ترک کارهای ناپسند، محو کنید. با انجام دادن کارهای پسندیده و ترک کارهای ناپسند، ظهور امام زمان علیهالسلام را نزدیک کنید.»8
------------------------------
بازگشت از گناه و توبه
«شهیدجعفر کرمانی» در وصیتنامهاش، اینگونه با خدای خود نجوا میکند: الها! اگر ما آگاهانه یا ناآگاهانه غیبتی کردیم، تهمتی زدیم، حسد ورزیدیم و دیگر کارهای رذیله را انجام دادیم، ما را ببخش و به بزرگی خود از همه این گناهان درگذر و توبه ما را قبول گردان.9
-------------------------------------------
ولایت مداری
یکی از حقوقی که امامان معصوم علیهمالسلام بر گردن ما دارند، اطاعت از اوامر ایشان است. از امام باقرعلیهالسلام پرسيده شد: حق امام بر مردم چيست؟ آن حضرت فرمودند: «حَقُّهُ عَلَيْهِمْ أَنْ يَسْمَعُوا لَهُ وَ يُطِيعُوه»؛10
حق امام بر مردم این است که آنچه امام ميگويد، بشنوند و او را اطاعت کنند. مردم در برابر حجت خداوند، حقوق و وظایف بسیاری دارند، ولی اینکه امام باقر علیهالسلام در پاسخ این پرسش کلی، فقط به یک حق اشاره میکنند، نشاندهنده اهمیت موضوع اطاعت کردن از امام معصوم است. ما نیز که در دوران امامت حضرت مهدی علیهالسلام زندگی میکنیم، باید بدانیم يکي از حقوق مسلّم آن حضرت اين است که در برابر دستوراتی که از آن حضرت به ما رسیده، تسليم باشیم و از ايشان اطاعت و پيروي کنيم؛ به عبارت دیگر، سلیقههای شخصی خود را کنار نهاده و به دستورات ایشان عمل کنیم. پذیرش ولایت امام عصر علیهالسلام، از خصوصیات بسیار مهمّ منتظران آن حضرت است. قطعاً کسانی که در زمان غیبت، ولایت امام را بر گردن میگیرند و از دستورات حضرتش پیروی میکنند، در زمان ظهور، بیش از پیش مطیع اوامرش هستند. اینکه در توصیف یاران امام زمان آمده: «مُجِدُّونَ فِي طَاعَته»11
آنان در اطاعت از امام خود كوشا هستند، و یا اینکه بیان شده: «هُمْ أَطْوَعُ لَهُ مِنَ الْأَمَةِ لِسَيِّدِهَا»؛12
اطاعت و فرمانپذيري منتظران از امام زمان علیهالسلام افزونتر از اطاعت و فرمانبري كنيزي از مالك و مولاي اوست، نشان از ولایتمداری آنان است؛ بیشک، آنان این ولایتپذیری را در دوران غیبت تمرین کردهاند. براي منتظران واقعی در اطاعت از دستورات امام، تفاوتي بين زمان غيبت و زمان ظهور وجود ندارد، چراکه در زمان غيبت نیز خود را در محضر ایشان ميبينند.
یکی از مهمترین و کاربردیترین جلوههای اطاعت از امام زمان علیهالسلام تبعیت و اطاعت از «ولایت فقیه» است. پیروی از فقها در زمان غیبت امام زمان علیهالسلام دستوری است که از سوی امامان معصوم و خود امام زمان علیهمالسلام به ما سفارش شده است؛ در واقع، انگشت اشاره امام در دوران غیبت، به سمت عالمان دینی است: وأَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةُ فَارْجِعُوا فِيهَا إِلَى رُوَاةِ حَدِيثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِي عَلَيْكُمْ وَ أَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَيْهِم؛13
در حوادثی که برای شما پیش میآید، به راویان حدیث ما مراجعه کنید، چراکه آنان حجت و نماینده من بر شما هستند و من حجت خدا بر آنها هستم. طبق این روایت، تمام کسانی که دم از ولایت امام زمان علیهالسلام میزنند، نباید به ولایت فقها بیتوجه باشند. مگر میشود کسی امام زمان علیهالسلام را قبول داشته باشد، ولی نایب عام او را نپذیرد و از دستورات ولیفقیه سرپیچی کند؟! اطاعت از ولیفقیه، اطاعتی عالمانه و آگاهانه از امام زمان است. کسانی که به ولایت فقها، بیتوجهند و دم از اطاعت از امام زمان علیهالسلام میزنند، اطاعتی جاهلانه دارند و در این بازار عاشقی، اطاعت جاهلانه هیچگونه قیمت، ارزش و خریداری ندارد. ثمره اطاعت جاهلانه، ورود در منجلابها و سرابهای هلاککننده است.
------------------------------------------
رزمندگان جنگ با روحیه ولایتپذیری بالایی که داشتند، تمام هستی خود را تقدیم آرمانهای انقلاب اسلامی کردند. آنان به خوبی پیام امام زمان علیهالسلام را که تبعیت از عالمان دینی بود، درک کردند و در مهمترین حادثهای که در دوران زندگیشان اتفاق افتاده بود، به فرمان نایب امام زمانشان گوش سپردند. آنان با سر سپردن به ولایت امام خمینی(ره) و حضور در جبهههای جنگ حق علیه باطل، ولایتپذیری خودشان را در برابر امام زمان علیهالسلام ثابت کردند. شهدا به خوبی درک کرده بودند که ولیّ فقیه، نماینده امام و اطاعت از او مانند اطاعت از امام است؛ لذا دستورات امام خمینی(ره) را دستور امام زمان علیهالسلام میدانستند و تا پای جان مطیع و فرمانبردار ایشان بودند و این ولایتپذیری را ارزش ویژهای قلمداد میکردند. آنان با پایبندی و دفاع از این ارزش، ارزشمند شدند و مقام و منزلت پیدا کردند. اکثر شهدا و رزمندگانی که در جبهه حضور داشتند، امام خمینی(ره) را از نزدیک ندیده بودند، ولی آنقدر جاذبه معنوی امام بر آنها تأثیر گذاشته بود، که سر از پا نمیشناختند و این شیفتگی به امام خمینی(ره) را، راهی برای رسیدن به بازار عاشقی امام زمانشان میدانستند؛ به همین دلیل، پشت پیراهنهای خاکیشان مینوشتند: «بی عشق خمینی، نتوان عاشق مهدی شد». در بیشتر وصیتنامههای شهدا، به نام امام خمینی(ره) و اینکه ایشان، نایب عام امام زمان است، اشاره شده است.
حجتالاسلاموالمسلمين رحيميان در این باره میگوید:«در بسياري از وصيتنامهها، سخن از پيروي كردن از ولايت فقيه به ميان آمده است. ما از پژوهش جداگانهاي كه در سالهاي اخير انجام شده است، به اين نتيجه رسيدهايم كه شهدا در وصیتنامههایشان بهطور متوسط چهار مرتبه، انگيزه رفتن به جبهه را پيروي از ولايت فقيه اعلام كردهاند؛ البته با تعابير مختلفي چون: امام، رهبر، نايبامام و ولايت فقيه از این مقام سخن گفتهاند. سؤالي که در اینجا مطرح ميشود اين است كه: درخواست پيروي از ولايت فقيه و امام در وصيتنامههاي شهدا، بر چه اساسي بوده است؟ جواب اين است كه وليفقيه، نايب امام زمان است».14
اگر امام خمینی دستوری میدادند که باید انجام میشد، رزمندهها تمام توان خود را به کار میبستند تا آن را عملی کنند، و این نکته در بسیاری از خاطرات شهدا منعکس است. دستور امام مبنی بر آزادسازی خرمشهر و مهران، حفظ جزایر مجنون و دهها مورد دیگر، جزء مسائلی بود که رزمندهها، تلاش بسیاری کردند تا آن را به سرانجام برسانند.
-------------------------------------------
پای حرف امام ...
درباره «شهیداصغر توکلی» نقل شده است: ساعت دَه شب اصغر توکلی، فرمانده گردان، با موتورسیکلت به خط آمد و همه فرماندهان و مسئولان گردان را جمع کرد و گفت: «خبر رسیده که فردا، دشمن با تمام قوا قصد پس گرفتن جزیره مجنون را دارد. فردا، روز سرنوشتسازی برای عملیات خیبر است؛ از طرفی، امام فرموده است: جزیره باید حفظ شود.» بعد از آن، در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود، ادامه داد: «بیایید با هم پیمان ببندیم که تا آخرین نفس دفاع کنیم و اگر دشمن خواست جزیره را بگیرد، از روی اجساد ما بگذرد، ولی نگذاریم صحبت امام نقض شود!»15
-------------------------------------
پیامی برای امام ...
درباره «شهیدصمد اسودی» نیز گفتهاند: در یکی از جبههها که آقای نورمفیدی، پیام امام را برای نیروهای لشکر 25 کربلا آورده بود، او در بین جمعیت بلند شد و با تمام وجود فریاد برآورد که: «به امام بگویید: ما سربازان جانبرکف ایشان هستیم و تا آخرین قطره خون، از مملکت و انقلاب خود دفاع خواهیم کرد.» 16
اینکه «شهید همت» میگوید: «پیام من فقط همین است: در زمان غیبت، اطاعت محض از ولایت فقیه داشته باشید»، نشاندهنده این مطلب است که رزمندگان ما با تمام وجود، از ولیّ امر زمان خودشان تبعیت میکردند.17
-------------------------------------
1. نعماني، الغيبة، ص200
2. بحارالانوار، ج67، ص285
3 . سیری در نهجالبلاغه، ص 209
4. احمدبنعلی طبرسی، الاحتجاج، ج2، ص499.
5 . ابراهیمبنعلی عاملی کفعمی، بلدالامين، ص349.
7. سالم جعفری، امام زمان و شهدا، ص204
8. همان، ص197
9. طیبه فرد، معمای حضور، ص118
10. كافي، ج1، ص405.
11. شیخ صدوق، كمالالدين و تمامالنعمه، ج1، ص268.
12. بحارالانوار، ج52، ص308.
13. همان، ج2، ص484.
14. محمد حسین رحیمیان، پیوند قطره با دریا، مجله امان، ش36، ص13
15. محمد حجتی، حکایت سرخ، ص45
16. یعقوب توکلی، فرهنگنامه جاودانههای تاریخ، دفتر یکم، ص15
17. ابراهیم رستمی، طنین همت، ص5